جدول جو
جدول جو

معنی خشکه دره - جستجوی لغت در جدول جو

خشکه دره
(خُ کِ دَ رِ)
دهی است از دهستان شوی بخش بانه شهرستان سقز واقع در 10 هزارگزی شمال بانه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ کَ رَ)
نام گروهی و ناحیه ای است به هرسین. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَرْ رِ)
نام ناحیه ای است به بیرون بشم از قسمتهای کلارستاق مازندران. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی صفحۀ 107). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 چنین آمده است: دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر، واقع در 14 هزارگزی باختر شوسه مرزان آباد بکلاردشت. این ده در کوهستان قرار دارد با آب و هوای معتدل
لغت نامه دهخدا
(پِ کِ دَ رَ)
پشکلدره و کوهپایه از بلوکات قزوین در شمال اقبال بشاریات واقع شده و از آب رود استفاده میکند محصول آن غلات و میوه جات مخصوصاً انگور و قراء آن 56 و جمعیتش 6 هزار تن است. (جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان ص 372)
لغت نامه دهخدا
(اِ کِ دَ رَ)
دهی است از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز که در 30هزارگزی جنوب بستان آباد و 24هزارگزی راه شوسۀ تبریزبه بستان آباد واقع است و منطقه ای جلگه ای و سردسیر است. سکنۀ آن 510 تن میباشد که بترکی سخن میگویند و از مذهب شیعه پیروی میکنند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کِ اَرْ رَ / رِ)
نرمه های ریز چوب که پس از بریدن آن بدست می آید. نشاره. وشاره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خُ کِ دَ هََ نَ / نِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل، واقع در 2 هزارگزی باختر آستارا. این ده در جنگل قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و مرطوبی. آب آن از رودخانه و چاه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خُ کِ)
دهی است از دهستان حسن آباد بخش حومه شهرستان سنندج، واقع در 12 هزارگزی جنوب سنندج و 5 هزارگزی باختر راه شوسۀ سنندج به کرمانشاهان این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای نواحی سردسیری. آب آنجا از چشمه و محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالروست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ دَ رِ)
دهی است از دهستان گل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع درخاور سقز و شمال خاوری قلعه کهنه. کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خُ تَ رَ / رِ)
سبزی وقتی که خشک کرده باشند. سبزی خشک. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان بیرون بشم نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفندی که زود هنگام بزاید
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکانی در حوزه خانقاه پی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی